حــمــیــد نریــمــانـی

حــمــیــد نریــمــانـی

شروع به کار شورای شهر

يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۴۶ ق.ظ

به نام حضرت دوست

سه شنبه 12 شهریور ماه 1392 زمان آغاز به کار شوراهای اسلامی شهر و روستا می­‎باشد. شوراهای شهر و روستا به منظور پیش­برد سریع برنامه­‎های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم و از طریق انتخاب مردم همان محل انتخاب می‎شوند.[1] با توجه به گستره‎­ی زیاد وظایف و اختیارات شوراهای شهر و روستا به نظر می­‎رسد مردم باید در انتخاب اعضای این شورا دقت کافی را داشته و افرادی را برای تصدی این پست برگزینند که امید به توسعه و پیشرفت همه جانبه‎­ی شهر و روستا را دارا باشند. حال که انتخابات این دوره از شوراهای اسلامی شهر و روستا با شور و شوق بسیار زیاد مردم برگزار گردید و منتخبین آن­‎ها خود را برای حضور در این عرصه­‎ی دشوار آماده می­‎نمایند، از مردم عزیز انتظار می­‎رود تا در رابطه با خواسته‎­ها و نیازهایی که از مسئولین خود در این حیطه دارند، به بیان نظرات شفاف و البته منطقی بپردازند.

شرایطی که هادی شهر در مقطع کنونی با آن مواجه می­‎باشد، از ویژگی­‎های منحصر به فردی برخوردار است که باید به همه­‎ی ابعاد آن متوجه بود. اصلی‎ترین مسئله، تجمیع فرخنده­‎ی سه منطقه­‎ی میربازار، کله­‎بست و کیخامحله می‎­باشد. دومین نکته، تفاوت­‎های چشم­گیری است که این سه منطقه از جهات مختلف با یک‎دیگر دارند، از نظر توسعه­‎ی عمرانی، اقتصادی و... . ویژگی بعدی که باید به آن توجه خاصی داشت عدم دسترسی مستقیم به راه ارتباطی بابل به بابلسر می­‎باشد که از منطقه­‎ی میربازار می­‎گذرد و به عنوان شریان اصلی شهر باید مورد توجه قرار بگیرد.

۰ نظر ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۴۶
حمید نریمانی

بنده ی عشق

يكشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۵۵ ب.ظ

فـاش می‌گویم و از گفته خـود دلـشادم                      بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

طایر گلشن قـدسم چه دهـم شرح فراق                     که در این دامگه حادثه چون افتادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بـود                    آدم آورد در ایـن دیـر خـراب آبـادم

سایه طوبی و دلجویی حـور و لب حـوض                   به هوای سـر کوی تو برفت از یادم

نیست بر لوح دلم جز الـف قـامـت یــار                   چـه کنم حرف دگـر یاد نداد استادم

کـوکب بخت مـرا هیچ مـنجم نـشناخت                    یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

تا شدم حـلقه به گوش در مـیخانه عشق                     هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست                   که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم

پاک کن چهره حـافظ به سر زلف ز اشک                   ور نه این سـیل دمـادم ببرد بـنیادم

 

"خواجه حافظ شیرازی"

۱ نظر ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۵۵
حمید نریمانی

عید فطر تهنیت باد

جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۴۸ ق.ظ

عید بر عاشقان مبارک باد                   عـاشـقان عیدتان مبارک باد

روزه مـگشا جز به قند لبش                 قـند او در دهـان مـبارک باد

عید بنوشت بر کنار لبش                    کاین می بی کران مبارک باد

عید فطر، عید بازگشایی روزه است. بعد از یک ماه ریاضت تن و قُرب به معبود، جشنی برپا شده است تا آدمی قدر فطرت پاک خویش را بداند، فطرت پاکی که از پروردگار پاکی ها به او عنایت شده است. این ماه مبارک فرصتی بود تا آدمیان با تفکر و مراقبه، همراه با روزه داری به اصالت خویش بیندیشند و سعی نمایند تا به منبع فیض الهی دست یازند. در پایان این راه پُر ز مهر و عاشقانه، که قاعدتاً با دشواری هایی نیز همراه بوده است، به جشن می نشینیم و باز هم خدا را به صفات و مراتب عظمت و بزرگی اش می خوانیم تا ما را از جرعه های زلال معرفت خویش بی بهره نگذارد، تا مبادا قُرب به حضرتش به بُعد از مقام عظیمش مبدّل گردد و خواری و گمراهی ما را فرا گیرد.

در پناه حق پاینده باشید

۲ نظر ۱۸ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۴۸
حمید نریمانی

تک بیت چهارم

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۵۸ ق.ظ

گوشم شنید نغمه ی ایمان و مست شد

کو قِسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست

 

مولانا جلال الدین رومی

۱ نظر ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۵۸
حمید نریمانی

اندر مصائب ما ایرانیان!

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۰۳ ق.ظ

چندی است که با دوستان در مورد مسائل و مشکلات گوناگونی که در سطح جامعه وجود دارد بیشتر صحبت می کنیم و لاجرم نظرات گوناگونی هم شنیده می شود. از هر دری سخن گفته می شود: مذهب، اقتصاد، اجتماع، سیاست و... . تفکراتی که توانستم با استفاده از آن ها به نقطه ای برسم تا بر اساس آن بتوانم به صحبت بپردازم بسیار زیاد بوده و هست؛ اما آن نقطه ای که به آن رسیدم!:

به عقیده ی من جامعه ی ایران از دو اصل اساسی رنج می برد، که این دو عامل، از هم گسیختگی های زیادی در عرصه های گوناگون زندگی اجتماعی و فردی به دنبال داشته و دارد. اولین اصل و اساسی ترین اصلی که می توان از آن به عنوان عامل تمامی عقب ماندگی ها و مصیبت های اجتماعی در جامعه ی ما و البته سایر جوامع نام برد، "عدم اندیشه کردن" درباره ی مسائلی است که به انحای گوناگون ما را با خود درگیر می کند. این عامل مصیبت بار که گریبان گیر بسیاری از ما شده است مانع از نگاه نقادانه و یا لااقل واقع بینانه به امور خواهد شد. در هر موضوعی که از آن ها اشاره رفت: مذهب، اقتصاد، اجتماع، سیاست و... می توان این نقصیه را مشاهده نمود و در رابطه ی آن ساعت ها و صفحه ها گفت و نوشت. مگر نه اینکه در بسیاری از آیات و روایات ما مسلمانان دستور و توصیه به تفکر و تعقل آمده است؟ پس چه بلایی بر سر ما آمده که در این روزگاری که هر موضوعی با فکر به پیش می رود، ما دست روی دست نهاده ایم و چشم به دهان این و آن دوخته ایم؟ آیات بسیاری در قرآن آمده که در انتهای آنها از عباراتی مانند: أفلا تعقلون؛ أفلا یتدبّرون؛ أفلا یتفکرون و... آمده است که همگی به آدمیان نهیب می زند: چرا اندیشه نمی کنید؟! چرا تأمل ندارید؟! چرا تدبیر به خرج نمی دهید؟! مگر در آن حدیث منقول از حضرت رسول (ص) خطاب به حضرت علی (ع) نیامده است که: یا علی؛ إذا تقرّب النّاسُ إلی خالقهم بأنواع البرّ، فتقرّب أنت إلیهِ بأنواع العقل: ای علی، زمانی که مردمان را مشاهده می کنی که به انواع نیکی ها و عبادات به خدایشان تقرّب می جویند؛ تو با انواع تفکر و تعقل تلاش کن تا به حضرتش نزدیک تر گردی.

۳ نظر ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۰۳
حمید نریمانی

درباره ی شب قدر

شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۲۰ ب.ظ

شب قدر است و طی شد نامه ی هجر                سـلامٌ فـیه حـتی مطلع الفجر

دلا در عــاشــقی ثـابـت قـدم بـاش                 که در این ره نباشد کار بی اجر

خداوندا!

ای مهربانِ من، تو را به زیباترین نامهایت، تو را به نورت که در همه جا جاری است، تو را به فرستادگانت که بشارت دهنده ی بهشت و هشدار دهنده از دوزخ بوده اند سوگند می دهم...

سوگند می دهم تا حقیقت این شب را به من بشناسانی؛ خداوندا! از تو می خواهم تا شب قدر را به من بشناسانی، آن شبی که فرمودی برتر از هزار ماه است، آن شبی که در آن قرآن را نازل می فرمایی، شبی که تا به صبح فرشتگان به امرت مشغولند...

آری ای پروردگار من!

قدر و منزلت شب قدر را بر من نمایان کن. اما قدرِ شبِ قدر؟! چگونه؟

خداوندا، نمی توان شب قدر را درک کرد و به حقیقت آن نائل شد، مگر با شناخت مقام ربوبی تو ای پروردگار من...

پس ای خداوند کریم!

خودت را به من بشناسان، قدر و منزلت و بزرگی و حقیقت خود را بر من نمایان کن، خود را به من بشناسان...

۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۰
حمید نریمانی

تأملی درباره ی دعای سحر

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۵۰ ق.ظ

در اندیشه ی فلسفی و عرفانی چندین نظریه در رابطه با "وجود"، بیان شده است. برخی معتقد به "اصالت وجود" هستند، برخی به "کثرت وجود" اعتقاد دارند و عده ای به "وحدت وجود" پرداخته اند. هر کدام از این نِحله های فکری بحث های غامضی می طلبد تا در روشن شدن مفاهیم آن کوششی صورت گیرد. این مجال شایسته ی بحث در بررسی ذات این اندیشه ها نیست و تنها به بیان خلاصه ای از این اندیشه ها پرداخته می شود؛ و به جاست که بیان داریم قطعاً نواقص زیادی در این مختصر وجود خواهد داشت.

اصالت وجود همانطور که از نامش پیداست، به وجود اهمیت می دهد و جهان را عرصه ی وجود خارجی می پندارد. به عبارتی در عالم خارج، اعتبار و اهمیت از آن وجود یکایک آدمیان می باشد. اندیشه های ملاصدرا در این باره راهنمایی های بسیاری خواهد کرد. این اندیشه در دوره ی مدرن به اگزیستانسیالیم تعبیر شده که از جوانبی با اندیشه های ملاصدرا تفاوت دارد.

کثرت وجود بر این اعتقاد است که تعدد در عالم و وجود کثرت در عالم بیرون نمایانگر تفاوت های بسیاری است و هر وجود برای خویشتن صاحب جایگاه متمایزی نسبت به دیگری است و هیچ شباهتی میان این کثرات عالم مشاهده نمی شود.

اما اندیشه ی وحدت گرایانه یا وحدت وجودی که می توان ابن عربی را از پیش قراولان این مکتب دانست بر این عقیده است که عالم همه مظهر و نماد یک امر متعالی است، یعنی تمام عرصه ی وجود نمایانگر حضرت باری تعالی است. به بیان سید ناصر طباطبایی لبّ و عصاره ی معنی وحدت وجود، ظهور و تجلّی حق در موجودات یعنی اتحاد الوهیت با بشریت و حلول روح ربوبی در هیکل بشری و فنای فی الله و بقای بالله یا اتحاد ظاهر و مظهر و تجسّد لاهوت در ناسوت تعریف شده است.[1] به بیان دیگر در جهان هستی چیزی غیر از مقام ربوبی و پروردگار وجود ندارد و همه ی کثرت ها اگر با دیده ی وحدت گرایانه ای مشاهده شود به یک وجود ختم خواهد شد و آن حضرت حق می باشد.

۰ نظر ۲۶ تیر ۹۲ ، ۰۴:۵۰
حمید نریمانی

خوان آسمانی

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۴ ق.ظ

ایـن دهـان بسـتی دهـانی بـاز شـد              تا خورنده­ ی لـقمه های راز شد

لـب فـروبـنـد از طـعـام و از شـراب             سوی خوان آسمانی کـن شتاب

گـر تو ایـن انـبان ز نـان خالی کنی              پُـر ز گـوهرهـای اجـلالی کنی

طـفل جـان از شـیر شـیطان باز کن              بـعد از آنـش با مَـلَک انـباز کن

چند خوردی چرب و شیرین از طعام،              امتحان کن چند روزی در صیام

چـند شـب ها خواب را گشتی اسیر،              یـک شـبی بیدار شو دولت بگیر


مثنوی معنوی؛ مولانا جلال الدین رومی

۱ نظر ۲۶ تیر ۹۲ ، ۰۰:۰۴
حمید نریمانی

تک بیت سوم

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۲۵ ب.ظ

تا توانی به جهان خدمت محـتاجان کن

به دمـی، یا دِرَمـی، یا قدمـی، یا قلمـی

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۳:۲۵
حمید نریمانی

برداشت هایی از قرآن - 2

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۴ ق.ظ

َلوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّـهِ؛ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ  ﴿٢١﴾

اگر این قرآن را بر کوهى فرومى‌فرستادیم، یقیناً آن [کوه‌] را از بیم خدا فروتن [و] از هم‌پاشیده مى‌دیدى. و این مَثَلها را براى مردم مى‌زنیم، باشد که آنان بیندیشند.

در رابطه با نحوه ی نگرش به قرآن و ترجمه یا تفسیر آن نگاه های گوناگونی وجود دارد، از جمله تفسیر انفسی و تفسیر آفاقی. تفسیر انفسی با نگرش به درون آدمی است و بر اساس وجود آدمیان به تفسیر قرآن پرداخته می شود. تفسیر آفاقی بر اساس خود آیات و متن قرآن به تفسیر و ترجمه پرداخته می شود.

به آیه ی فوق که در سوره ی حشر آمده است می توان نگاه دوگانه ای داشت، یکی بر اساس ظاهر آیه و دیگری بر اساس مقایسه با درون آدمی. بر اساس ظاهر آیه چنین بر می آید که عظمت معنوی قرآن و آموزه هایش به اندازه ای است که حتی کوه ها که از سنگ های سخت به وجود آمده اند یارای کشش چنین مفاهیمی را ندارند و در مقابل عظمت ربوبی پروردگار، از روی خشیت و بی مقداری از هم خواهند پاشید و از میان خواهند رفت.

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۲ ، ۰۲:۲۴
حمید نریمانی