حــمــیــد نریــمــانـی

حــمــیــد نریــمــانـی

۴ مطلب با موضوع «دست نوشته ها :: مناجات» ثبت شده است

درباره ی شب قدر

شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۲۰ ب.ظ

شب قدر است و طی شد نامه ی هجر                سـلامٌ فـیه حـتی مطلع الفجر

دلا در عــاشــقی ثـابـت قـدم بـاش                 که در این ره نباشد کار بی اجر

خداوندا!

ای مهربانِ من، تو را به زیباترین نامهایت، تو را به نورت که در همه جا جاری است، تو را به فرستادگانت که بشارت دهنده ی بهشت و هشدار دهنده از دوزخ بوده اند سوگند می دهم...

سوگند می دهم تا حقیقت این شب را به من بشناسانی؛ خداوندا! از تو می خواهم تا شب قدر را به من بشناسانی، آن شبی که فرمودی برتر از هزار ماه است، آن شبی که در آن قرآن را نازل می فرمایی، شبی که تا به صبح فرشتگان به امرت مشغولند...

آری ای پروردگار من!

قدر و منزلت شب قدر را بر من نمایان کن. اما قدرِ شبِ قدر؟! چگونه؟

خداوندا، نمی توان شب قدر را درک کرد و به حقیقت آن نائل شد، مگر با شناخت مقام ربوبی تو ای پروردگار من...

پس ای خداوند کریم!

خودت را به من بشناسان، قدر و منزلت و بزرگی و حقیقت خود را بر من نمایان کن، خود را به من بشناسان...

۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۰
حمید نریمانی

به نام مهربان بی همتا

جمعه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۲۰ ق.ظ

حمد و ستایش شایسته ی آن پروردگارِ عالمیان است، هم­او که ما را از هیچ آفرید و به عرش اعلی دعوت نمود.

آن عزیزی که مر بندگان خویش را جانِ جان است، و ذکرش حلاوت بخش روحِ هر انسان.

سپاس می گوییم او را، که ما را به چشمه هدایت خویش راه نمود؛ همان قرآنِ مانایِ عزیز، که هر کس در آن چنگ زد، خجستهِ بختِ دنیا و آخرت شد...

حمد او را می زیبد که در آن کتاب مبین، ما را به جلالتِ والدینِ گرامیمان هدایت کرد، و خدمتِ محضر مبارکشان تکلیف فرمود. خدمتی که ترک آن را بعد از شِرکِ به مقام ربوبی خویش از کریه ترین اعمال دانسته است.

پس، ای پروردگارِ آمرزنده­یِ کریم!

قصور ما در برابر آن دو عزیز را، به حق برزگواریشان بر ما ببخشای؛ قلب ما را در حضور و عدم حضورشان خاشع نسبت به جلالتشان قرار ده تا از گفتار و کردار ما رنجیده خاطر نگردند.

بار الها، خطای ما را ببخشای و قلب آن گرامیان را از ما خشنود گردان، و دعای آنان در حق ما به درگاه اجابتت برکت بخش، که جز رضای تو و هدایت به سمت تو نمی خواهند.

ای شنونده ی دعای بندگان، به حق مخَلصین درگاهت آنان را بیامرز و سلامتی جسم و جان نصیبشان گردان که هر نقصان که به آن دو عزیز برسد، از جان ما می کاهد؛ ای بر طرف کننده­ ی دغدغه ­ی بندگان، تو را به حرمت دعای یوسف در حق والدینش، دعای ما بشنو، و با عطر اجابت به آنان هدیه فرمای...

تویی پروردگارِ درماندگان و در راه ماندگان، قلب ما به اجابت این دعا روشن فرمای، ایمان ما را افزون کن تا مقام والایت را آگاهان شویم و به تبَع آن، قدر آن دو عزیز را شایسته ­تر درک نماییم.

یا رحمان الدنیا و الآخره، استجب دعائی، وأغفرلی و أنت الغفار الکریم.

۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۲ ، ۰۴:۲۰
حمید نریمانی

ای پروردگار پاکی ها

سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۵ ق.ظ

ای پروردگار پاکی ها، ای که هر نفس حقیقت جو در پی شناخت جایگاه والای توست، و هر دینی به فراخور توانایی خویش در تلاش برای بیان مهربانی های توست. تو پاک و منزهی از هر صفتی که می خوانندت، و عظیم تر از بیان بندگان در بند خویشی، ولیکن در بخشندگی ات همین بس، که مر بندگان خویش را مجال بیان دادی و قدرت کلام، تا به هر زبان تو را ستایش کنند و از تو بخوانند.

آنقدر گرامی هستی که چون منی را مجال مدح خویش میدهی و توان سنای خود عطا میکنی، بنده ای که غرق در گناه است و با عبادتی اندک، سپاسی بی مقدار از جایگاهت و چشم داشتی بی کران از دریای رحمتت، چنین جسارتی بر خویش روا میدارد که از تو دم زند.

 چه گویمت که زبان الکن است و بیان قاصر تا قطره ای از دریای کرامتت را به بیان درآورد.

آموختم از اولیایت که بهترین و پر ارج ترین دارایی، نَفَس برآوردن با توست، حتی اگر در جهنم جهل برآید، و نَفَسی که در بهشت بی تو برآید را مقداری نیست،

پس بار پروردگارا،

منم که بی تو نفس میکشم، زهی خجلت

مگر تو عفو کنی، ورنه چیست عذر گناه؟

من را در دریای مغفرت و رحمت خویش از غیر خویش پیراسته گردان تا با هر نفس بوی تو بر مشام جان بیاید و یاد تو بر زبان جسم، که یاد تو مر بندگان را دولت بیدار است و ذکر تو تماشای جان.

الهی به حق بندگان برگزیده ات، به یاوران نور دیده ات! جان ما از عطر خویش معطر نما و بیان ما از ذکر خویش چو عنبر.

بر ما مپسند تا دمی بی تو برآوریم که:

بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار

روز فراق را که نهد در شمار عمر؟

جان ما با وصل خود بیدار دار و عمر ما با یاد خود جاودان.

تویی که دعای بندگانت را می شنوی و به درگاه اجابت، برکت میدهی، پس عجز ما بنگر و درد ما بشنو. دوای وصل عنایت کن که جز این نیست درمان درد ما.

الحمدلله رب العالمین...

۰ نظر ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۴۵
حمید نریمانی

به راستی که فقط اوست...

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۳۰ ب.ظ

با یاد مهربان خدای محبوب من

به راستی که فقط اوست که در خلوت شب های تار تنها یار و یاور کسی است که هیچ ملجأیی برای خویشتن خویش نمی یابد

و فقط اوست که در دل بندگان عزیز خویش ورود میکند و آنجا را از غمکده ای فسرده به عشرتکده ای بی رشوت بدل می نماید

ای مهربان

ای عزیز بخشنده

اینک منم

بر درگاه تو ایستاده و زبان دل به بیان تقصیر گشوده و دیده ی دل به دست بخشش ات دوخته

هماره گفته ام که جز تو کسی نیست که بدو پناه برم و عذر خویش فراگویم و چشم به مغفرت دارم،

اما

اما همیشه راه جفا پیشه کردم و تیشه به ریشه ی وعده هایم زدم و خلف وعده پیش گرفتم،

اما

و بازهم اما

تنها تویی که از درِ مغفرت در می آیی و با آغوش پرمهر خویش، بندگان عاصی را به گرمی پذیرا هستی،

مهربان من

بر من ببخشای آن زشتی ها که کرده ام،

جرعه ی مغفرت خویش را بر کام دلم جاری کن تا طغیان گناهان موجب یاغی شدن دلم نگردد و روی از بارگاه ازلی ات برنتابم

دست دلم را به مهر بفشار تا پای دل در راه تو استوار گردد و زبان دل گویای یاد و نامت شود

مهری کن و مهرت را، تنها میهمانِ خانه ی دلم گردان تا به همگان مهر بورزم و بر همگان ببخشم و چون رود جاری باشم

به حق برگزیدگان درگاهت، ای مهربان ترین مهربانان

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۰
حمید نریمانی