سید جمال الدین اسد آبادی
هوالعلیم
سیدجمال الدین اسدآبادی 1897 – 1838
برخی او را زاده ی اسعد آباد کابل دانسته اند اما با توجه به اقوال مشهور و نوع نثر و اندیشه های شیعی که داشته است می توان بر این قول که زاده ی اسد آباد همدان است اطمینان بیشتری داشت.
با توجه به افکار و فعالیت های سیاسی ای که داشت بیشتر عمر خویش را در سفر یا به عبارتی در تبعید گذراند. سفرهای او به عراق، افغانستان، مکه، قاهره، هند، آلمان، پاریس، روسیه و ترکیه بود که در نهایت در ترکیه به قتل رسید.
اساس اندیشه های سیدجمال را می توان در این سه اصل خلاصه نمود:
1- استقلال و آزادیخواهی
2- وحدت کشورهای اسلامی
3- برانداختن جهل و نادانی مسلمانان
با توجه به اینکه او زبان های پارسی، تازی، ترکی، فرانسوی و انگلیسی را می دانست، لاجرم با آثار و اندیشه های دیگر اندیشمندان آشنا شده بود. او را سخنرانی قهار دانسته اند که علاوه بر خطابه های شور انگیز و شیوا، آثار قلمی دیگری در دو روزنامه ی عروه الوثقی و ضیاء الخائفین، رساله ای به نام دهریان (نیچیریه)، رساله ی قضا و قدر، 6 مقاله ی فارسی در مجله ی معلم شفیق و دو مقاله ی دیگر از خود بر جای گذاشته است.
شاگردان برجسته ی او را می توان محمد عبده و جرجی زیدان دانست که به نوعی نشانگر باروری اندیشه های او در سرزمین فراعنه است، زیرا مدت اقامت هشت ساله ی او در مصر تقریباً از سخت ترین دوران های استعماری آن کشور بوده است و از آنجائی که سید انسانی سیاسی و معترض بود در ابتدا مورد عنایت پادشاه مصر قرارداشت ولی بعد به هند تبعید گردید.
جایگاه سیاست و فعالیت سیاسی در نزد او به قدری برجسته بود که معتقد بود فیلسوفان به جای اینکه انسان را حیوان ناطق تعریف کنند، می بایست او را حیوان سیاسی تعریف می کردند.
درسگفتارهای سید را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1- درسگفتارهای علمی منظم (که بیشتر در خانه برقرار بود)
2- درسگفتارهای علمی نامنظم (که در هرجایی که برایش امکان پذیر بود برپا می نمود، از قهوه خانه گرفته تا جمع های مختلف مردم)
کار برجسته ی سید در عرصه ی ادبیات سیاسی را می توان به تغییر این حوزه از شاهانه به عوامانه دانست؛ چرا که با فعالیت هایی چون:
1- آموختن مقام نویسندگی صحیح برای پیران و جوانان مستعد، به تشویق آنان برای چاپ روزنامه، مجله و تاریخ نگاری پرداخت و
2- همراهی او با تودهی مردم که با حضور در قهوه خانه ها، بزم های دوستان، زیارت بزرگان و زیارتگاه ها متجلی میشد،
به تغییر موضع ادبیات از ادبیاتی شاهانه (ملوکانه) به ادبیات عوامانه و مردمی منجر شد.
زمانی که در تعبید هند به سر می برد به علت مراقبت های شدید امکان فعالیت نداشت لذا به درخواست یکی از معلمان درباره ی احوال نیچیریان (طبیعت گراها) به نوشتن رساله ای به همین نام پرداخت که در آن داروین و اصول و عقاید او در باب مذهب نشو و ارتقاء را رد، و با دلایلی چند همه ی آنان را باطل دانست. در این کتاب بیشتر از نقد به داروین، اثبات ارزش دین و ضرورت آن برای سعادت انسان و اثر آن در پیشرفت جامعه و تأثیر الحاد در انحطاط آن قابل مشاهده است.
بعد از عزیمت به پاریس و پیوستن محمد عبده به او به انتشار روزنامه ی عروه الوثقی دست زد که می توان هدف از انتشار آن را به این صورت بیان نمود:
1- بیان واجبات مشرق زمینیان و رسم رسیدن به آنها، و منع آن ها از افراط و تفریط.
2- ایجاد امید در دل مردم برای رسیدن به آرزوها و منع از یأس و دلسردی.
3- دعوت آنان به پیروی از اصول راستین پدارنشان که به تعبیر وی امروز بیگانگان بدان دست یافته اند، و البته اجتناب از ورود به خرافات.
4- دفاع در برابر تهمت های غربیان در رابطه با مسلمانان که علت عقب ماندگی آنان را پایبندی به اصول دینی شان میدانسته اند.
5- آگاه کردن شرقیان از همه ی حوادث سیاسی اعم از عمومی و خصوصی.
6- تقویت پیوندها و ارتباطات کشورهای اسلامی.
به طور خلاصه او اصلاح دینی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان را با هم می خواست چون در اسلام، دین با نظام اجتماعی و سیاسی در هم آمیخته است، دعوت وی نیز شامل هر سه بخش بود.
جامعه ی آرمانی از نظر سیدجمال روزگار خلفای راشدین بود، و انتظار داشت حاکم به اخلاق آن ها متخلق گردد و جامعه ی اسلامی مانند آن دوره اداره گردد. ( زیرا آن دوره را حاصل خداشناسی راستین و به دور از هر گونه دنیا پرستی و دنیا خواهی یافته بود.) او علل دوری جوامع اسلامی از آن مدینه ی آرمانی را در شش دلیل عنوان می کند:
1- رواج عقیده ی جبر، و خطا در فهم معنی قضا و قدر تا اینکه مردم از کوشش در کارها باز ماندند.
2- تعالیم زنادقه به ویژه در سده های سوم و چهارم که عقاید فاسدی را وارد دین کردند.
3- بیانات سوفسطائیان و شکاکان که کفر به ظاهر اسلام بود.
4- خبر سازی محدثان دروغگو که احادیث کُشندهای را به پیامبر نسبت می دادند و منجر به سستی همت ها و فتور عزیمت ها گردید.
5- ضعف در تربیت و کوتاهی در ارشاد توده ی مردم نسبت به فهم درست اصول دینشان و رواج نیافتن علم در میانشان.
6- گسیختگی روابط بین امم اسلامی و عناد دانشمندان اسلامی با یکدیگر.
عناصر اصلی میراث سید جمال برای جهان اسلام:
1- اعتقاد به توانایی ذاتی دین اسلام برای رهبری مسلمانان و تأمین نیرومندی و پیشرفت آنان.
2- مبارزه با روحیه ی تسلیم به قضا و قدر و گوشه نشینی و بی جنبشی.
3- بازگشت به منابع اصلی فکر اسلامی.
4- تفسیر عقلی تعالیم اسلام و فراخواندن مسلمانان به یادگرفتن علوم نو.
5- مبارزه با استعمار و استبداد به عنوان نخستین گام در راه رستاخیز اجتماعی و فکری مسلمانان.
---------------------------
منابع:
- زندگی و سفرهای سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی، دکتر علی اصغر حلبی.
- سیری در اندیشه ی سیاسی عرب، حمید عنایت.
- سید جمال الدین و اندیشه های او، مرتضی مدرسی چهاردهی.