دوران جان آمد
يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۲۱ ق.ظ
مرا آن دلبر پنهان، همی گوید به پنهانی به من ده جان، به من ده جان، چه باشد این گران جانی
یکی لحظه قلندر شو، قلندر را مسخّر شو سمندر شو، سمندر شو، در آتش رو به آسانی
در آتش رو، در آتش رو، در آتشدان ما خوش رو که آتش با خلیل ما، کند رسم گلستانی
نمی دانی که خار ما بود شاهنشه گل ها نمی دانی که کفر ما بود جان مسلمانی
سراندازان، سراندازان، سراندازی، سراندازی مسلمانان، مسلمانان، مسلمانی، مسلمانی
کنون دوران جان آمد که دریا را درآشامد زهی دوران، زهی حلقه، زهی دوران سلطانی
۹۲/۰۷/۲۱