تأملی درباره ی دعای سحر
در اندیشه ی فلسفی و عرفانی چندین نظریه در رابطه با "وجود"، بیان شده است. برخی معتقد به "اصالت وجود" هستند، برخی به "کثرت وجود" اعتقاد دارند و عده ای به "وحدت وجود" پرداخته اند. هر کدام از این نِحله های فکری بحث های غامضی می طلبد تا در روشن شدن مفاهیم آن کوششی صورت گیرد. این مجال شایسته ی بحث در بررسی ذات این اندیشه ها نیست و تنها به بیان خلاصه ای از این اندیشه ها پرداخته می شود؛ و به جاست که بیان داریم قطعاً نواقص زیادی در این مختصر وجود خواهد داشت.
اصالت وجود همانطور که از نامش پیداست، به وجود اهمیت می دهد و جهان را عرصه ی وجود خارجی می پندارد. به عبارتی در عالم خارج، اعتبار و اهمیت از آن وجود یکایک آدمیان می باشد. اندیشه های ملاصدرا در این باره راهنمایی های بسیاری خواهد کرد. این اندیشه در دوره ی مدرن به اگزیستانسیالیم تعبیر شده که از جوانبی با اندیشه های ملاصدرا تفاوت دارد.
کثرت وجود بر این اعتقاد است که تعدد در عالم و وجود کثرت در عالم بیرون نمایانگر تفاوت های بسیاری است و هر وجود برای خویشتن صاحب جایگاه متمایزی نسبت به دیگری است و هیچ شباهتی میان این کثرات عالم مشاهده نمی شود.
اما اندیشه ی وحدت گرایانه یا وحدت وجودی که می توان ابن عربی را از پیش قراولان این مکتب دانست بر این عقیده است که عالم همه مظهر و نماد یک امر متعالی است، یعنی تمام عرصه ی وجود نمایانگر حضرت باری تعالی است. به بیان سید ناصر طباطبایی لبّ و عصاره ی معنی وحدت وجود، ظهور و تجلّی حق در موجودات یعنی اتحاد الوهیت با بشریت و حلول روح ربوبی در هیکل بشری و فنای فی الله و بقای بالله یا اتحاد ظاهر و مظهر و تجسّد لاهوت در ناسوت تعریف شده است.[1] به بیان دیگر در جهان هستی چیزی غیر از مقام ربوبی و پروردگار وجود ندارد و همه ی کثرت ها اگر با دیده ی وحدت گرایانه ای مشاهده شود به یک وجود ختم خواهد شد و آن حضرت حق می باشد.