نظریه انتقادی
نظریه انتقادی و تحلیل مسائل اجتماعی ...
نظریه ی انتقادی که از آن با عنوان مکتب فرانکفورت نیز نام برده می شود از مکاتبی است که بعد از مارکسیسم ایجاد شدند و همانط ور که نام آن ها نشان می دهد، نگاهی کاملاً نقادانه به مسائل دارند. این نظریه در 1923 در انستیتوی پژوهش اجتماعی در فرانکفورت آلمان تأسیس شد. آنچه نظریه پردازان انتقادی می گفتند آن بود که فرهنگ و نیز کسانی که آن را هدایت و کنترل می کنند، استقلالی چشم گیر نسبت به سرمایه داران کسب کرده اند. در کلی ترین سطح، نظریه پردازان انتقادی بیشتر از هر چیز به آن چیزی که صنعت فرهنگ نامیدند و سلطه ی فزاینده ی آن بر جامعه به طور عام و بر افراد به طور خاص می پرداختند. از نگاه آنان اشاعه دهندگانِ اصلیِ فرهنگ به توده ها، روزنامه ها، نشریات و فیلم های نسبتاً جدید و فرستندگان رادیویی و به طور کلی رسانه های جمعی هستند. آنها به چند دلیل تمرکز خود را متوقف بر فرهنگ کردند، از جمله اینکه تأثیر فرهنگ بسیار انفعالی تر از تأثیر کار است، زیرا تأثیری بیست و چهار ساعته و هفت روز هفته احساس می شود. دیگر آنکه تأثیر فرهنگ بسیار مخفی تر است، به تدریج راه خود را به درون آگاهی مردم باز می کند و نحوه ی تفکر، احساس و عمل آنها را تغییر می دهد. دلیل دیگر این است که فرهنگ بر خلاف کار، که سلطه ای مرئی و قابل درک دارند، تا حد زیادی غیر مرئی است. به یک معنا، نظریه پردازان انتقادی دریافتند که مردم به جایی رسیده اند که به دنبال سلطه بر خودشان هستند.
در راستای تحلیلی انتقادی از مسائل در جامعه ی معاصر ایران می توان موارد بیشماری را از این منظر مورد تحلیل قرار داد. یکی از مواردی که می توان به آن اشاره نمود نوع نگاه به مادی گری و تلاش برای کسب منافع مادی است. با توجه به اینکه ایران از پیشینه ای به غایت مذهبی برخوردار است- چه در دوران قبل از اسلام و چه بعد از ورود اسلام به مرزهای ایران و درون مردمان این سرزمین- نوعی دنیاگریزی و ترک دنیا در اخلاقیات ایرانیان به وجود آمده که نتیجه ی مترتب بر آن بی توجهی به مال دنیا و کم توجهی به این امر بوده و بیشتر به انفاق و دست گیری از مردم تشویق می شده است. اما با توجه به نگاه مکتب انتقادی به مقوله ی صنعت فرهنگ که در آن حاکمیت با استفاده از رسانه های جمعی به درونی کردن ارزش های مورد نظر خود دارد، می توان در آگهی های بازرگانی پخش شده از رسانه هایی مانند رادیو، تلوزیون و اینترنت به این نکته توجه کرد که در آن ها به میزان بسیار زیادی به بحث دخیره ی مال و پس انداز مادی تشویق می شود، و این امر را حتی با استفاده از آگهی هایی که توسط کودکان اجرا می شود می توان مشاهده نمود که حاصل آن چیزی نیست جز درونی کردن اهمیت مال اندوزی برای کودکان و تلاش برای کسب منفعت های مادی. اگر از نگاه مکتب انتقادی به این مسئله دقتی بیشتر صرف نماییم این مسئله را می توان مشاهده نمود که در این روند تبلیغاتی افراد برای کسب منافعی که در این روند به آن ها اشاره می شود تلاشی مداوم به خرج می دهند تا بتوانند از این منفعت ها برخوردار شوند، از یک شیفت کاری به انجام کار در دو یا سه شیفت می پردازند تا بتوانند از این منافع به نحو مطلوبی برخوردار شوند. گرایش به انجام فعالیت های پیاپی برای رسیدن به منفعت های مذکور یا دیگر منافعی که در رسانه ها بر روی آن ها تأکید بسیاری می شود به امری می انجامد که به نوعی بی توجهی نسبت به حقوق انسانی از آن تعبیه میشود و افراد برای رسیدن به آن حقوق از رسیدن به خودآگاهی فردی و در ادامه خودآگاهی انقلابی دور می مانند که در نهایت به عدم وقوع انقلاب سوسیالیستی خواهد انجامید؛ که این امر نقطه ی مورد نظر و مورد تأمل از دیدگاه این مکتب بوده است؛ و البته نقطه ی مشترک آنان با نظرات مارکسیست ها.