سخنرانی ایراد شده در مسجد امام سجاد(ع) یکشنبه 9 تیرماه 1392
متن ویرایش شده ی سخنرانی در جمع برادران مسجد امام سجاد(ع) کله بست، هادی شهر
به مناسب حلول ماه مبارک رمضان
زمان: یکشنبه 9 تیرماه 1392
---------------------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
فاتحۀ فکرت و ختم سَُخُن
نام خدای است بر او ختم کن[1]
--------------------------------
(پیامبر اکرم ص): ألا إن لربکم فی أیام دهرکم نفحات، ألا فتعرضوا لها و لا تعرضوا منها
آگاه باشید که از سوی پروردگارتان در روزگار زندگی شما نسیم هایی وزیدن می گیرد، هشیار باشید و خود را در معرض این بادها قرار دهید، و از آن ها دوری نکنید.
مانند گرمای طاقت فرسای تابستان که به دنبال کوچکترین سایه ای می گردیم تا زیر آن سایه از خنکای نسیم بهره مند گردیم. وزیدن نسیم رحمت حق همیشگی است، اما در برخی ایام این نسیم دلنوازتر خواهد بود و گرمای وجودی ما، نیاز ما را به وزیدن نسیم رحمانی بیشتر می کند. به عبارت دیگر اگر اوضاع جوّی روحانی ما مساعد باشد ما احساس نیاز بیشتری خواهیم داشت.
حضرت مولانا در رابطه با همین حدیث می فرماید:
گفت پیغمبر که نفحت های حق انـــــدر ایــن ایـــام مـی آرد ســبـق
گـوش هُـش داریـد این ایـام را در ربـایـیـد ایــن چـنـیـن نــفـحات را
نفحه آمد مـر شما را دیـد و رفت هر که را می خواست جان بخشید و رفت
نفـحه ی دیگر رسـید آگـاه باش تـا از ایـن هـم وانـمـانـی خـواجـه تاش[2]
اگر ما ماه مبارک رمضان را در نظر بگیریم، این نفحه های رحمانی در سال های گذشته وزیدن داشتند و گذشتند، و هر کسی را که آمادگی لازم را دارا بوده است، جانبخشی کردند و رفتند. آگاه باشید که وزیدن دوباره ی این نفحه ها نزدیک است، و ای خواجه آگاه باش تا این بار هم خود را از این نسیم های رحمت حق محروم نگردانی.
در ماه مبارک رمضان به دلیل ریاضت هایی که ما از نظر شرعی بر خود هموار می نماییم، شرایط احساس آن نفحه ها بسی آسان تر می شود. روزه گرفتن یکی از این زمینه هاست که شرایط را جهت لمس آن نسیم ها محیّا می نماید، همچنان که حضرت امیر (ع) می فرمایند:
لِکُلِّ شیءٍ زَکاهٌ، وَ زَکاهُ البَدَنِ الصِّیامُ [3]
هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن، روزه است
این ماه آنقدر عظمت دارد که حضرت امیر (ع) فرمودند: نگویید «رمضان»، زیرا شما نمی دانید که رمضان چیست! پس بگویید «ماه رمضان»، همچنان که خدای تعالی فرمود: «شهر رمضان».[4]
این عبارت نشان دهنده ی این است که این ماه بسیار ماه پر برکتی است، و نزدیکی میان بنده و پروردگار در این ماه بسیار زیاد خواهد بود و به سادگی قابل توصیف و قابل لمس نمی باشد.
در روایات زیادی آمده است که در این ماه، درهای بهشت گشوده است و درهای جهنم بسته است. در این روایات باید کمی تأمل نمود و پرسید که: آیا تمامی اعمال ما در این ماه ما را به سمت بهشت هدایت می کند و هیچ عملی برای ما عاقبت بدی نخواهد داشت؟ به عبارتی هیچ حد و مرزی برای اعمال وجود ندارد و هر عمل ما نتیجه ی بهشتی برای ما خواهد داشت؟
اینگونه نمی باشد، بلکه هر عملی که در آن هدف و نگاه به سوی پروردگار باشد، و بر اساس آموزه های الهی باشد ما را بهشتی خواهد کرد و رضای پروردگار را در پی خواهد داشت؛ در غیر این صورت بسیار اعمالی در این ماه مبارک انجام می شود که نتیجه ای جز قهر و غضب پروردگار نخواهد داشت.
برای درک بهتر این مطلب مثالی از امور دنیایی مناسب می نماید: اگر پادشاهی در کشور خود اعلام نماید که برای چند روز بار عام داده است و هر کسی بدون محدودیت می تواند بر سر سفره ی بخشایش او بنشیند و از انواع اطعمه و اشربه بهره ببرد، نیازهای خود را بیان نماید و مشکلات خود را به طور مستقیم با پادشاه در میان بگذارد تا راه حلی در رابطه با حل آن ها بیابد، افرادی که در حکومت آن پادشاه زیست می کنند دو راه در پیش خواهند داشت:
- به حضور پادشاه برسند و از سفره ی کرامت او بهره ها ببرند و مشکلات خود را با او در میان بگذارند و امید به رفع آن ها داشته باشند
- یا در کوچه و خیابان به دنبال خواسته ها و نیازهای بی مقدار خود باشند، به دنبال بازی های کودکانه بگردند و خود را از فیض دیدار و بهره مندی از کرامت پادشاه محروم نمایند.
حق – سبحانه و تعالی- یک ماه سفره ی فیض الهی را گشوده است و بار عام داده اند. در این ماه امکان قرب بسی آسان تر از دیگر ایام است و بهره گیری از مدد الهی نیز بسیار سهل تر می نماید. به عبارتی درهای بهشت گشوده است، که همان درهای رحمت و کرامت الهی است، اما اگر ما آدمیان به سوی بارگاه ربوبی حرکت نکنیم بدون شک بهره ای از فیض اقدس پروردگار نخواهیم داشت. لذا می توان گفت در این ماه اعمال و رفتارهایی که با نیت قرب به پروردگار و مقام ربوبی انجام می شود، بی واسطه ما را به پروردگار نزدیک خواهد کرد. سرعت و آسانی در رسیدن به پروردگار در این ماه بسیار بیشتر است.
این پیام ها به ما هشدار می دهد که در رابطه ی میان خود و پرودگار باید دقت زیادی به عمل آوریم و نگاه دقیقی به امور داشته باشیم. حضرت امیر (ع) در خطبه ی 175 نهج البلاغه می فرمایند:
أیُّهَا النَّاسُ غَیرُ المَغفُولِ عَنهُم، والتَّارِکونَ المَأخُوذُ مِنهُم، مَا لِی أَرَاکُم عَنِ اللهِ ذَاهِبینَ، وَ إِلی غَیرِهِ راغِبینَ؟!
ای مردمی که لحظه ای مورد غفلت نیستید و هیچ یک از اعمال شما در نگاه الهی مورد غفلت قرار نخواهد گرفت، و اعمالی را ترک می کنید که به سبب آن ها مورد سؤال قرار خواهید گرفت؛ شما را چه پیش آمده که از خدای خود رویگردان شده اید و به سوی غیر او گرایش پیدا کرده اید؟
باید در این جملات اندیشه نمود و به دنبال پاسخی در خور در رابطه با این سؤال بود، باید تأمل کرد که چرا آدمیان از خدا غفلت می کنند و به سوی غیر او گرایش پیدا کردند؟ حضرت در خطبه ی بعدی، یعنی خطبه ی 176 به گونه ای به این سؤال خود پاسخ می دهند که آن پاسخ هم درخور تفکر است:
وَاعلَمُوا أَنَّهُ مَا مِن طاعَهِ اللهِ شَیءٌ إِلّا یَأتِی فی کُرهٍ، وَ مَا مِن مَعصِیَهِ اللهِ شَیءً إِلّا یَأتی فی شَهوَهٍ.
آگاه باشید! چیزی از طاعت خدا نیست جز آن که با کراهت (سختی) انجام می گیرد، و چیزی جز معصیت خدا نیست جز آنکه با میل و رغبت به آن عمل می شود.
حضرت پاسخ سؤال خویش مبنی بر اینکه چه بلایی بر سر شما آمده که از خدا دور شدید و به سوی غیر او گرایش پیدا کردید را به این شکل بیان فرمودند. یعنی در راه رسیدن به مقام قرب پروردگار سختی هایی وجود دارد، کراهت هایی بر سر راه خودنمایی می کند، دشواری هایی راه را برای افراد ناهموار می نماید، لذا انسان ها از انجام آن اعمال خودداری می کنند. این مسئله که هر روز صبح برای ادای نماز برخیزیم و لذت خواب بامدادی را نادیده بگیریم، و یک ماه از خوردن و آشامیدن و بسیاری اعمال دیگر خودداری کنیم، دشواری هایی برای ما به همراه دارند، لذا افراد از انجام آن ها سر باز می زنند و به سوی اعمال و رفتاری سوق پیدا می کنند که بنا به تعبیر حضرت با لذت و رغبت انجام می گیرد، اما جز معصیت و دوری از مقام ربوبی بهره ای نخواهد داشت.
توجه و تمرکز بر اعمال و رفتار ما نباید اختصاص به ماه رمضان داشته باشد، بلکه در همه ی ایام سال باید مراقبت و مداومت در انجام امور صحیح داشته باشیم. بهتر این است که ماه رجب و ماه شعبان را ماه هایی جهت آمادگی برای حضور در مراسم فیض الهی بدانیم و از قبل خود را برای حضور در برابر مقام پروردگار –جل و أعلی- تربیت کنیم. این دو ماه را می توان کلاس های تقویتی دانست برای حضور در جلسه ی امتحان، مانند کنکور، که بسیاری از ماه ها قبل شروع به خواندن و تمرین و تکرار می نمایند تا در روز کنکور سربلند باشند. ما هم باید به ماه های رجب و شعبان با نگاه کلاس های آمادگی حضور در برابر پروردگار بنگریم و خود را در این ماه ها تربیت نماییم تا در ماه رمضان به گونه ای درست به میهمانی فیض الهی وارد گردیم. باید اعمال و رفتارهای ناپسند و مذموم را در خود از بین ببریم و ویژگی های درست و نیکو را در خود ایجاد نماییم تا در این ماه با سرعت بیشتر و آسانی افزون تر به مقام قرب پرودگار برسیم.
اکنون به مسئله ی روزه و نگاه به این فریضه خواهیم پرداخت و تلاش می کنیم تا درجات روزه را به نحوی که بزرگان بیان کرده اند توضیح دهیم:
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در کتاب المراقبات خود سه مرتبه یا درجه برای روزه عنوان می کنند:
الف- روزه ی عوام
ب- روزه ی خواص
پ- روزه ی خواص الخواص
می توان این دسته بندی را به سه نوع عبادتی که حضرت امیر (ع) آن ها را از یکدیگر تفکیک فرموده اند مرتبت دانست یا با هم مورد مقایسه قرار داد:
ما عَبَدتُکَ خَوفاً مِن نارِکَ و لا طَمَعاً فی جَنَّتِک، بَل وَجَدتُکَ اَهلاً لِعِبادَهٍ فَعَبَدتُک
یعنی من تو را از ترس آتشت و به شوق رسیدن به بهشت ات عبادت نمی کنم، بلکه تو را شایسته ی عبادت یافتم، پس تو را می پرستم.
این عبارت ما را به سه نوع عبادت کردن می رساند:
الف- عبادت بندگان یا بردگان
ب- عبادت تاجران
پ- عبادت احرار یا آزادمردان
در بند الف یا عبادت بردگان، افراد از ترس عذاب و مؤاخذه ی الهی به انجام عبادت مبادرت می ورزند. مانند برده ای که در انجام عمل خود تنها خشمگینی ارباب خود را مد نظر قرار داده است و از ترس اینکه اربابش از عملش خشمگین نشود به انجام امور می پردازد و کارهای خود را به انجام می رساند.
بند ب یا عبادت تاجران مربوط به کسانی است که رابطه ی عبادی خویش را مانند معامله ای میان خود و پروردگار خویش می بینند و به دنبال کسب منفعت از انجام اعمال خویشتن می گردند. مانند این مسئله که نمازی بخوانند تا خداوند به آنها غرفه ای در بهشت عنایت کند، روزه ای می گیرند تا به منفعتی دست پیدا کنند و... .
اما دسته ی سوم یا آزادمردان کسانی هستند که تنها و تنها به دلیل شایستگی پروردگارشان به عبادت او مشغول می شوند و اشتیاقی به بهشت و ترسی از دوزخ او ندارند. این افراد هستند که بی منّت و بی رشوت، تن به عبادات می سپارند و تنها به معبود و معشوق خویش چشم دوخته اند، به راستی که این افراد شایسته ی نام آزادمردی هستند.
اما در رابطه با مراتب روزه توضیحی که می توان داد بدین شرح است:
الف- روزه ی عوام: ساده ترین شکلی که می توان این نوع روزه را تشریح نمود این است که این نوع روزه را روزه ی فقهی نامگذاری نمود. به این معنی که در ساده ترین شکل روزه داری، ما بر اساس امور فقهی موظفیم از یک سری اعمالی که به عنوان مبطلات روزه مطرح شده اند پایبندی داشته باشیم و از آن ها خودداری نماییم. به عنوان مثال از اذان صبح تا اذان مغرب خوردن و آشامیدن بپرهیزیم، مسافرت نرویم، از رسیدن غبار غلیظ به حلق جلوگیری نماییم و... . این روزه به صورتی است که فقها واجبات و محرّمات آن را مقرر داشته اند. سقف و اعلا درجه ی این روزه به امور فقهی منتهی می شود و نگاه کسانی که تنها بر اساس این موازین به انجام اعمال عبادی می پردازند، در سطح عوام و پایین ترین سطح روزه داری است. به عبارتی می توان اینگونه بیان نمود که این نوع روزه داری از منظر اخلاق و عرفان جایگاه چندانی ندارد و تنها پیش شرطی است برای ورود به وادی روزه.
ب- روزه ی خواص: یعنی روزه ی افراد ویژه و ویژگان!. در این نوع روزه علاوه بر مبطلاتی که از نظر فقها مطرح شده است، حفظ اعضا و جوارح نیز در نظر می آید و بلکه ضروری می نماید. دروغ، غیبت، تهمت، دشنام، ظلم و... همگی از مبطلات این نوع روزه به شمار می رود. اگر روزه دار شدیم باید گوش، چشم، زبان، شکم و دیگر اعضای خود را نیز روزه دار نماییم؛ حتی سخن نباید گفت، جز به خیر؛ چرا که سخن بیهوده و گزاف می تواند از درجه ی معنوی و روحانی روزه بکاهد. این امور در فقه تجلی ندارد اما در سیره ی اخلاقی، عرفانی و عملی اهل بیت رسول اکرم (ص) کاملاً آشکار و هویدا است. اگر ما تمایل داشته باشیم تا به این مرتبه از روزه نائل شویم، باید همه ی اعضای خویشتن را تحت تأثیر روزه داری خود قرار دهیم و به نوعی آن ها را نیز روزه دار نماییم. حضرت رسول (ص) در روایتی می فرمایند:
الصِیامُ جُنَهً ما لم یُخرقها. قیل: بم یخرقها؟ قال: بکذبً أو غیبه[5]
روزه سپر است، مادامی که آن را پاره نکنید. عرض شد: به چه پاره می شود؟ فرمودند: به دروغ و غیبت.
این ها از ویژگی هایی است که ما اگر تمایل داشته باشیم تا روزه ی خود را از سطح عوام به خواص ارتفاع بدهیم و از آن بهره مند گردیم باید به آن ها متوجه باشیم، آن ها را رعایت کنیم و در خود نهادینه نماییم. این ویژگی ها را می توان در سیره ی عملی و اخلاقی تمام اولیای الهی مشاهده نمود و از آن ها الگوبرداری کرد. حضرت علی (ع) می فرمایند:
کَم مِن صَائِمٍ لَیسَ لَهُ مِن صِیامِهِ إِلّا الجُوعُ وَ الظَّمَأُ، وَ کَم مِن قَائِمٍ لَیسَ لَهُ مِن قِیامِهِ إِلّا السَّهَرُ وَ العَناءُ، حَبّذَا نَومُ الأَکیاسِ وَ أِفطارُهُم![6]
چه بسیار روزه دارانی که بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری خود ندارند، و بسا شب زنده دارانی که از شب زنده داری خویش جز رنج و بی خوابی چیزی به دست نیاوردند! خوشا خواب زیرکان و افطارشان!
یعنی انسان باید در روزه داری خود زیرکی به خرج بدهد و همانطور که روایت کرده اند: مؤمن زیرک است؛ باید در روزه داری خود به اعمالی دست زد که به تعالی هرچه بیشتر و بهتر معنوی و درجه ی روحانی ما یاری می رساند. باید به توصیه هایی که اولیای الهی در رابطه با تسریع در قرب به مقام ربوبی بیان داشته اند عمل نماییم تا به امید خدا ما هم به مقام خواص در عبادات نائل گردیم.
پ- روزه ی خواص الخواص: یعنی افراد ویژه ی ویژه! در این نوع روزه داری علاوه بر موارد مطرح شده در بند الف و ب، ترک هر چیزی که آدمی را از خداوند باز می دارد –چه حلال باشد و چه حرام-. می توان ویژگی این روزه داران را با توجه به حدیثی از حضرت صادق (ع) تحلیل نمود:
القلبُ حرم الله، فلاتسکن حرم الله غیر الله
قلب حرم خداوند است، پس در حرم خدا، خانه ی خدا و محل سکونت پرودگار کسی را غیر او جای مده.
روزه ی خواص الخواص را می توان روزه ی دل نام نهاد. یعنی ما باید دل خود را از غیر خدا تهی کنیم و تنها و تنها خداوند عزیز را در آن میهمان کنیم. به عبارتی جایگاهی اختصاصی برای آن حضرت فرهم نماییم تا هیچ کس یا هیچ چیز دیگری نتواند در آن داخل گردد. اگر ما بخواهیم به مرتبه ی سوم از روزه داری که بالاترین مرتبه و اعلا درجه ی روزه داری است برسیم، می باید قلب خود را به طور اختصاصی جایگاه حضور حضرت باری تعالی کنیم. باید توجه داشته باشیم که رسیدن به چنین جایگاهی از مراتب پایین تر نشأت می گیرد و در مراحل قبلی باید با خودمان تمرین داشته باشیم، باید زبان خود را مستقیم نماییم و جز راست چیزی به زبان نیاوریم تا بتوانیم به مرتبه ی استقامت و راستی دل برسیم. چرا که حضرت رسول (ص) فرمودند:
لایستقیم ایمان عبدِ حتی یستقیم قلبه، و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه
ایمان هیچ بنده ای راست و درست نخواهد شد، مگر اینکه قلب او راست و درست شود؛ و هیچ گاه قلب او درست نخواهد شد، مگر اینکه زبان او راست و درست شود.
اگر ما بتوانیم زبان خودمان را درست نماییم و در این راه استقامت داشته باشیم، می توانیم به قلبی سلیم و مستقیم برسیم، و آن زمان هست که خواهیم توانست به ملإ اعلی و معراج سفر نماییم، بلکه خواهیم توانست حضرت حق را حس و لمس نماییم.
حضرت مولانا می فرمایند:
ملولان همه رفتند در خانه ببندید بر آن عقل ملولانه همه جمع بخندید
به مـعراج برآیید چو از آل رسولید رخ مـاه بـبـوسید چـو بر بـام بـلندید
مولانا با توجه به عده ی کثیری که ادعای پیروی از حضرت رسول (ص) را داشتند و در نحوه ی عمل شباهتی به رفتار آن حضرت میان آن ها وجود نداشت، بر این عقیده بوده است که شما که مدعی هستید از آل رسول، پیروان آن حضرت هستید، باید بتوانید به مانند آن حضرت به معراج بروید. وقتی ما ادعا می نماییم که پیشرو ما شخصی است به نام محمد بن عبدالله (ص) و به عنوان پیروان آن حضرت دنباله رو حضرتش می باشیم، باید مانند ایشان رفتار نماییم؛ وقتی یک رهبر توانست به معراج برود، پیروان او نیز خواهند توانست به معراج بروند. اگر پیروان یک مذهب ادعا می نمایند که مذهب ما، شریعت ما، آیین ما در بام شریعت ها قرار دارد، پس باید بتوانند بر رخ ماه بوسه بزنند، چراکه فاصله ی اندکی میان آن ها وجود دارد، باید بتوانند بر رخ دلدار بوسه بزنند. این رفتار زمانی در ما به وجود خواهد آمد که ما دل خویشتن را مستقیم نماییم و به طور مطلق در اختیار حضرت حق –سبحانه و تعالی- قرار دهیم. آن زمان است تمام رفتارهای ما، سخنان ما و نگاه های ما الهی خواهد بود. همانطور که حضرت صادق (ع) فرمودند:
ما رأیتُ شیئاً الا و رأیتُ الله معه و قبله و فیه
چیزی را ندیدم مگر اینکه همراه با آن، قبل از آن و بعد از آن خدا را مشاهده نمودم.
این عبارت نیز به ما هشدار می دهد که اگر ادعای پیروی از آل رسول (ص) را می نماییم، باید با نفس خودمان کار کنیم و ویژگی های الهی را در خود نهادینه نماییم تا به این مقام برسیم که همیشه و در هر عملی، چه قبل از انجام آن، در حین انجام و بعد از انجام آن خداوند را مشاهده نماییم و رفتاری الهی از خویش بروز دهیم، در آن زمان است که می توان گفت به مقام طهارت رسیدیم و خواهیم توانست حتی وجود حضرت پروردگار را لمس نماییم. آیه ای که در قرآن آمده و منظور از آن خود قرآن می باشد را می توان به صاحب قرآن نیز نسبت داد که فرمود:
لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[7]
آن را لمس و احساس نمی کنند، مگر کسانی که به طهارت و پاکی رسیده اند.
منظور این آیه خود قرآن و علم به قرآن است که جز پاکان کسی یارای رسیدن به علم آن را نخواهد داشت، اما می توان از آن در رابطه با مقام ربوبی نیز بهره برد و این گونه بیان داشت که کسانی می توانند وجود باری تعالی را احساس نمایند و به آن حضرت علم پیدا کنند که به طهارت دل پرداخته باشند و از پاکان به شمار بروند.
استاد محمد علی موحد در کتاب باغ سبز که به گفتارهایی درباره ی شمس و مولانا اختصاص دارد، نامه ای آورده است از شیخ حسن بلغاری به علاء الدوله سمنانی، بخشی از این نامه که به گونه ای به پرهیز دادن مرید اختصاص دارد را در ادامه مرور می نماییم و توضیحاتی در حین آن ارائه خواهیم نمود:
"اطباء صورت به رنگِ روی یا نبض یا قاروره یا به مزه ی دهان بشناسند از جهتِ آن که ایشان طبیب اجسادند و مشایخ اطباء ارواح اند"... به این معنی که کسانی که به طبابت جسمی افراد می پردازند از روی ظواهر امر به بیماری پی می برند، از رنگ رخسار، نبض یا درجه ی طب و... زیرا اینان با جسم سر و کار دارند، اما بزرگان و پیران وادی عشق و عرفان به طبابت روح می پردازند. "ایشان نبض روح گیرند و در قاروره ی واقعه نگاه کنند و از مزه ی دهان به این طریق پرسند که در طاعت مزه می یابی؟ اگر گوید مزه می یابم دانند که قلبِ او سلیم است و صحت یافته است، و اگر گوید مزه نمی یابم او را پرهیز فرمایند و کمترین چیزی که از پرهیز باید کردن دنیاست"... این بزرگان در بطن ماجرا می نگرند و در رابطه با مزه ی اطاعت پرسش می نمایند که آیا در انجام طاعات و عبادات خود هیچ لذتی می بری یا خیر؟ اگر بگوید آری طاعات برای بنده بسی لذت بخش است به او بگویند که تو دارای قلب سالمی هستی، برخیز و برو. اما اگر بگوید خیر، مزّه ای و لذتی در طاعات خویش نمی برم، این پزشکان روح او را پرهیز می دهند، و کوچکترین چیزی که پرهیز می دهند این دنیاست! یعنی باید از همه چیز این دنیا بپرهیزی، به هیچ چیزی عادت نکنی و دلبسته ی چیزی نگردی. "بعد از این، از آن جهانش پرهیز فرمایند... بعد از این او را از عرش تا تحت الثری از کل مخلوقات پرهیز فرمایند. بعد از این گویند برخیز که صحت یافتی[8]"... بعد از پرهیز نمودن از این دنیا، از آخرت نیز پرهیزش می دهند، تا با نگاه به آخرت به انجام طاعت مبادرت نورزد و رفتاری تاجرانه از خود بروز ندهد. بعد از آن از جمیع مخلوقات، از پایین ترین سطع تا عرش اعلی را مورد پرهیز قرار می دهند تا به چیزی جز حضرت حق و امری جز امر قدسی ننگرد. با این سه مرتبه ی پرهیز است که شخص به مقام صحت و سلامت و طهارت خواهد رسید.
خدا را می خوانیم که به ما توفیق دهد تا در راه رسیدن به مقام قرب حضرتش گام برداریم و به سلامت و طهارت باطن برسیم.
الهی لا تَرْفَعْنى فِى النّاسِ دَرَجَةً اِلاَّ حَطَطْتَنى عِنْدَ نَفْسى مِثْلَها، وَلا تُحْدِثْ لى عِزّاً ظـاهِراً اِلاَّ اَحَدَثْتَ لى ذِلَّةً باطِنَةً عِنْدَ نَفْسى بِقَدَرِها.
خدایا به بنده در نزد مردم هیچ رفعتی مده مگر آنکه به همان میزان بنده را در نزد خویشتن خوار گردانی، و هیچ مقام و منصب دنیایی به بنده عنایت مکن مگر اینکه به همان اندازه که مقام و منصب بالا میرود بنده را در نزد خودم خوار نمایی؛ چرا که ترس از بیماری کبر و غرور داریم که از بدترین بیماری های روحانی است:
در همه چشمی عزیز و پیش تو خواریم در همه عالم بلند و نزد تو پستیم
ای شه شیرین دهان معاینه بنمای تا تو ببینیم و خویشتن نپرستیم
-----------------------------------------------
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
------------------------------------------------------
[1] - مخزن الأسرار نظامی
[2] - مثنوی، دفتر اول، ابیات 1954- 1951
[3] - نهج البلاغه، حکمت 136
[4] - ترجمه المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، صفحه 201
[5] - دلیلِ راه، نوشتاری در همراهی ماه مبارک رمضان؛ سید حسن خمینی؛ صفحه 24.
[6] - نهج البلاغه، حکمت 145
[7] - سوره واقعه (56)، آیه 79
[8] - باغ سبز، محمد علی موحد، نشر کارنامه، صفحه 308